“اواسط اكتبر 1933 بود ، يا دقيقتر ، روزي بود كه آلبرت اينشتين پا به خاك آمريكا گذاشت.” او در اروپا احساس ناامني كرد و زندگي در آنجا را غيرممكن دانست … ” به گزارش ديباروز ، اعتماد وي نوشت: “او از مخالفان برجسته هيتلر و نازي ها بود و از روزهاي اول ژوئيه در …
وداع با اروپا – ديباروز https://dibarooz.ir/وداع-با-اروپا-ديباروز/ Sun, 17 Oct 2021 14:38:48 0000 عمومي https://dibarooz.ir/وداع-با-اروپا-ديباروز/ “اواسط اكتبر 1933 بود ، يا دقيقتر ، روزي بود كه آلبرت اينشتين پا به خاك آمريكا گذاشت.” او در اروپا احساس ناامني كرد و زندگي در آنجا را غيرممكن دانست … ” به گزارش ديباروز ، اعتماد وي نوشت: “او از مخالفان برجسته هيتلر و نازي ها بود و از روزهاي اول ژوئيه در …
“اواسط اكتبر 1933 بود ، يا دقيقتر ، روزي بود كه آلبرت اينشتين پا به خاك آمريكا گذاشت.” او در اروپا احساس ناامني كرد و زندگي در آنجا را غيرممكن دانست … ”
به گزارش ديباروز ، اعتماد وي نوشت: “او از مخالفان برجسته هيتلر و نازي ها بود و از روزهاي اول ژوئيه در آلمان به آنها علم آموخت و روشها و سياستهاي حزب را محكوم كرد. بعدها در اعتراض به شرايط از آكادمي علوم پروس استعفا داد. و حتي از تابعيت آلماني خود صرف نظر كرد. او به بلژيك رفت و مدتي در آنجا زندگي كرد. او با حوصله هجمه رسانه هاي آلماني در آن زمان را – به دستور نازي ها مي رقصيد – تحمل كرد و حتي يك كلمه را حتي در زمان شنيدن به زبان نياورد. مردم “نوشته هاي او را در ميادين اصلي برلين مي سوزانند. آنها همچنين اموال وي را مصادره كرده و حساب هاي بانكي او و همسرش را بستند.
از ديدگاه دولت آلمان در آن زمان و دستگاه تبليغاتي آن ، اينشتين خيانتكار و “دشمن مردم” بود و خروج وي از كشور هيچ اهميت و ضرري نداشت. نه تنها اينشتين ، بلكه هركس در هر موقعيتي ، اگر سلطه نازي ها را نپذيرد و كوركورانه از آن پيروي نكند ، “دشمن” تلقي مي شود و بايد حذف يا سركوب شود. همه – بجز شايد خود اينشتين – مي دانستند كه زندگي او در خطر است ، بنابراين پليس بلژيك چندين نفر را براي محافظت از وي تعيين كرد. خود او خطر را باور نداشت ، تهديدها را جدي نگرفت و به توصيه هاي پليس بلژيك گوش نداد – مانند پوشيدن ژاكت فلكي هنگام خروج از خانه. تا زمان حمايت هواداران نازي ، تئودور لسينگ (فيلسوف) در چكسلواكي ترور شد. لسينگ دوست اينشتين و يكي از مشهورترين آلماني ها بود كه با نازي ها مخالفت كرد. در آلمان ، قاتل وي مورد ستايش قرار گرفت و گفت كه نفر بعدي كه در ليست قرار دارد – كه حذف مي شود – آلبرت اينشتين است. حتي شايعه شده بود كه جايزه اي براي سر او در نظر گرفته شده است. او در آن زمان به شوخي مي گويد: “فكر نمي كردم سرم اينقدر ارزشمند باشد.” اما او در خطر است.
همسرش السا در وحشت و وحشت بود ، بنابراين بلژيك را به مقصد انگلستان ترك كرد. او به جاي زندگي در لندن ، به روستايي در شمال كشور پناه برد و چند هفته اي در آنجا ساكن شد. بهتر است پنهان شده و از ديد دور نگه داشته شود ، حتي براي مدت كوتاهي. او امكانات زيادي در آنجا نداشت ، اما عموماً از وضعيت راضي بود و مردم محلي – كه داوطلبانه از او محافظت كردند – بسيار مهربان و مهمان نواز بودند. او در اوايل اكتبر به لندن رفت تا با جمع آوري كمك هاي مالي از آلمان صحبت كند. در آنجا او به انگليسي ها گفت: “من هرگز فراموش نمي كنم كه شما به من پناهندگي داديد و مرا در كشور خود پذيرفتيد ، اما در پايان اين هفته من اروپا را ترك مي كنم و به آمريكا مي روم.”
ما مي دانيم كه او به ايالات متحده رفت و همچنين مي دانيم كه نقش مهمي كه او چند سال بعد در ساخت بمب اتم ايفا كرد. ويكتوريا شرو در كتاب ساخت بمب اتمي نوشت: “بين سالهاي 1933 تا 1944 ، صدها دانشمند اروپايي آلمان ، سرزمين هاي اشغالي و كشورهاي فاشيستي خود را ترك كردند.” بيش از صد فيزيكدان از آلمان ، اتريش ، ايتاليا ، لهستان و مجارستان به ايالات متحده و بريتانيا گريختند … اين دانشمندان به همراه ده ها پناهنده ديگر در تمام مراحل پروژه بمب اتم با دانشمندان آمريكايي و انگليسي همكاري كردند. سياست سركوب كه اين دانشمندان را از سرزمين خود بيرون كرد ، جامعه اي از نخبگان عملي را كه در تاريخ بي سابقه بود ، براي متفقين فراهم كرد.
اينشتين چند هفته پس از پايان جنگ جهاني دوم با گروهي از نيويوركي ها صحبت كرد و گفت: “او به ما در توليد اين سلاح جديد كمك كرد تا مانع از آن شود كه دشمنان بشريت زودتر از ما به آن دست پيدا كنند” ، منظور او دشمنان بشريت بود. به اين هيتلر و نازي ها بودند. »
انتهاي پيام
وسایلی که برای سفر به اروپا باید به همراه داشته باشید